باگی - انیمه محصول 1984

باگی - انیمه محصول 1984

باگی ، هیولای قدرتمند طبیعت (大自然の魔獣 バギ، Daishizen no Majū Bagi) یک انیمیشن ژاپنی (انیمه) اولین بار در 19 اوت در شبکه تلویزیونی نیپون پخش شد 1984. این مقاله توسط Osamu Tezuka به عنوان انتقادی از دولت ژاپن به دلیل تایید تحقیقات DNA نوترکیب در آن سال نوشته شد.

تاریخ

در اعماق جنگل آمریکای جنوبی، یک شکارچی 20 ساله ژاپنی به نام ریوسوکه (به اختصار "ریو") و یک پسر محلی به نام چیکو، هیولایی را تعقیب می کنند که دهات محلی را وحشت زده کرده است. ریوسوکه اما تا حدودی با این جانور آشناست و داستان به دوران کودکی او برمی گردد.

پنج سال پیش، ریوسوکه ایشیگامی XNUMX ساله، پسر خلافکار یک خبرنگار جنایی و متخصص ژنتیک، با یک باند موتور سواری با یک زن مرموز آشنا شد. برخی از اعضای گستاخ تر باند به او نزدیک می شوند، و معلوم می شود که او هر چیزی غیر از عادی است و باند را با جراحات شدید فرود می آورد. رهبر باند برای انتقام به مخفیگاه زن برمی گردد، اما اعضای باند به استثنای ریوسوکه از هم پاشیده می شوند.

این زن، به نام باگی، معلوم می شود که یک "گربه زن" است - تلاقی بین یک انسان و یک شیر کوهی. او ریوسوکه را به عنوان پسری می شناسد که او را نجات داد و در سن 6 سالگی او را به عنوان یک بچه گربه بزرگ کرد. با بزرگ شدن باگی و مشکوک شدن مردم به گربه نابالغی که می توانست روی پاهای عقب خود راه برود و حتی املای نام و تکلم خود را یاد گرفته بود، فرار کرد و خود به خود به بلوغ رسید و نه سال می گذرد تا او دوباره با ریوسوکه ملاقات کرد.

پس از اتحاد مجدد آنها، ریوسوکه و باگی به نیروهای خود ملحق می شوند تا حقیقت را در مورد ریشه های او کشف کنند. اعتقاد بر این است که مادر خود ریوسوکه مسئول ایجاد باگی است - باگی محصول تحقیقات DNA نوترکیب بین سلول های انسانی و شیرهای کوهی است.

آنها سپس مادر ریوسوکه را به آمریکای جنوبی تعقیب می کنند تا در مورد دلیل وجود باگی با او مقابله کنند، اما خطر بسیار بزرگتری پیدا می کنند. مقامات مسئول آزمایشگاه ها در حال ایجاد یک سویه برنج هستند که پتانسیل نابودی بشریت را دارد.

مادر ریوسوکه جان خود را فدا می کند تا باگی "گلوله برنج" را نابود کند و ریوسکه به اشتباه باگی را مقصر می داند و قول انتقام می گیرد.

در همین حال، باگی به سرعت ویژگی های انسانی خود را از دست می دهد و به شدت وحشی می شود و به همه انسان هایی که نزدیک می شوند حمله می کند. ریوسوکه به سمت او می‌آید و هنگام حمله به او چاقو می‌زند، اما سپس یادداشت دست‌نویسی را در مدالیون دور گردنش می‌بیند.

او آخرین سخنان مادرش را می خواند و از اینکه هم دانشمند بد و هم مادر بدی است ابراز پشیمانی می کند و ریوسکه به اشتباه خود پی می برد و پر از پشیمانی می شود.

صبح روز بعد به محل برگردید تا جسد گمشده باگی را پیدا کنید، مجموعه ای از ردپاها که به کوه های دوردست منتهی می شود، یعنی باگی از چاقو زدن جان سالم به در برد و فرار کرد. دعا کنید باگی در خلوت و دور از انسانیت زندگی کند.

شخصیت ها

ریو / ریوسوکه ایشیگامی

یک جوان ژاپنی قهرمان اصلی داستان است. پدرش گزارشگر جنایی و مادرش پروفسور. ایشیگامی، او در یک آزمایشگاه کار می کند بدون اینکه زیاد ذکر کند که اغلب به خانه نمی آید.

او با این باور که چیز زیادی برای زندگی کردن ندارد، به یک باند دوچرخه سوار می پیوندد. او در پانزدهمین سالگرد تولدش به باگی می پیوندد و پنج سال بعد شکارچی می شود. باگی زمانی که هنوز به طور کامل رشد نکرده بود "حیوان خانگی" او بود.

چیکو / چیکو

پسر مکزیکی که به باگی مظنون است پدرش را کشته و به دنبال انتقام است. او با ریو ملاقات می کند و به او کمک می کند تا باگی را در صحرای نزدیک پیدا کند. او یک سومبررو می پوشد و در استفاده از بولاس مهارت دارد.

باگی

موجودی که از نظر ژنتیکی اصلاح شده تا حاوی DNA انسان و گربه باشد (منشا خاص آن در داستان فاش نشده است). باگی و مادرش تنها بازماندگان یک بیماری همه‌گیر حیوانات در مرکز SuperLife بودند، اگرچه مادرش در نهایت شکار شد.

باگی مانند یک بچه گربه سرگردان شد تا اینکه با ریو ملاقات کرد و تبدیل به "گربه خانگی" او شد. همانطور که او رشد کرد و ویژگی های انسانی و هوش او را توسعه داد، مجبور شد آن را ترک کند و خود را به عنوان یک دختر انسان مبدل کرد و به دنبال دیگرانی هم نوع خود بود تا اینکه دوباره با ریو ملاقات کرد.

پروفسور یوکو ایشیگامی

مادر ریو یک استاد پژوهشی برجسته در مرکز SuperLife است. او معتقد است که با علم می توان همه چیز را بهبود بخشید. او مسئول خلق باگی و امثال او است.

پس از اینکه رئیس جمهور او را مجبور به تولید انبوه "گلوله های برنج" سمی می کند، احساس گناه بر او غلبه می کند و ترتیبی می دهد که باگی توپ های برنج را از بین ببرد.

او در دادگاه کشته می شود و ریو به اشتباه باگی را مقصر می داند. آخرین نامه او به ریو از اینکه یک دانشمند بد و یک مادر بد است ابراز پشیمانی می کند.

رئیس

مرد مسئول مرکز SuperLife که زیرک و جاه طلب است. او کوتاه قد، تقریباً خنده دار است (احتمالاً از کوتولگی) با موهای بلندی که شبیه موهای آلبرت انیشتین است و سبیلی شبیه موهای آدولف هیتلر. او پس از نفوذ او و ریو به مرکز، منشا باگی را توضیح می‌دهد، سپس هیپنوتیزم می‌شود تا برای آنها حمل‌ونقل به آمریکای جنوبی برای ملاقات با پروفسور ایشیگامی ترتیب دهد.

سرهنگ سادو

رهبر گارد سلطنتی مونیکا. پس از اینکه ریو و باگی یک کامیون سیرک را ربودند، ریو و یک راننده را با شورشیان عوض کنید. پس از اینکه باگی را وادار به پریدن از روی یک قرقره شعله ور سی متری (در معرض تهدید اعدام) می کند، باگی و ریو را از صحنه خارج می کند و آنها را بدون اطلاع آنها به آزمایشگاه تحقیقاتی کوکاراچا می برد.

در حالی که او و پروفسور ایشیگامی در مورد تغییر برنج تراریخته قبل از اینکه متوجه شوند حاوی یک سم قوی است، دوباره با رئیس جمهور دیده شد. زمانی که ریو سعی کرد فرار کند، سادو تلاش کرد تا با او مبارزه شمشیری را آغاز کند.

این منجر به انجام آن روی چند دوچرخه می شود. سادو با سقوط از برج آزمایشگاه تحقیقاتی به پایان احتمالی خود می رسد. احتمال زنده ماندن هم وجود دارد.

رئیس جمهور مونیکا

رئیس‌جمهور شرور کشور آمریکای جنوبی که آزمایشگاه تحقیقاتی کوکاراچا در آن قرار دارد، نسبتاً تنومند است و لباس‌های شیک می‌پوشد، از جمله ردایی که به نظر می‌رسد از دم حیوانات رنگ‌شده ساخته شده است.

او می‌آید تا کارهای انجام شده در آزمایشگاه تحقیقاتی را بررسی کند و سپس به ایده استفاده از برنج سمی که به طور ژنتیکی در آنجا ایجاد شده است برای از بین بردن شورشیان چریکی که سال‌ها با دولت او مخالف بوده‌اند و همچنین هرکس دیگری که با او مخالف است، می‌رسد.

وقتی پروفسور ایشیگامی از همکاری با نقشه او امتناع می ورزد، سگ های مهاجم او را می کشند. نقشه های او در نهایت به لطف باگی و ریو شکست می خورد، باگی با تنها نمونه های برنج از آزمایشگاه فرار می کند در حالی که ریو آزمایشگاه را نابود می کند.

سمن باند

مردی که مسئول نگه داشتن ریو در بازداشتگاه در آزمایشگاه تحقیقاتی کوکاراچا است که به خاطر مهارت فوق العاده اش در تیراندازی معروف است. تصمیمات آن تنها به پرتاب سکه بستگی دارد.

پس از فرار ریو از آزمایشگاه تحقیقاتی، او اخراج می شود و سپس قبول می کند که هر آنچه را که در مورد تیراندازی می داند به پسر آموزش دهد. به نظر می رسد که این یک تقلید مسخره آمیز از جیمز باند باشد که با نام خانوادگی و موسیقی که در بیشتر حضورهایش اجرا می کند، گواه آن است.

داده های تکنیکی

انیمه فیلم تلویزیونی

نویسنده Osamu Tezuka
فیلمنامه سیجی میاموتو، ستسوکو ایشیزو
چار طرح هیروشی نیشیمورا، اوسامو تزوکا
موسیقی کنتارو هاندا
استودیو تولیدات Tezuka
شبکه تلویزیون نیپون
تلویزیون اول 19 اوت 1984
قسمت ها یونیکو
مدت زمان قسمت 90 دقیقه.
ناشر ایتالیایی ویدئو یاماتو

منبع: https://en.wikipedia.org/

فیلم های انیمیشن ژاپنی بیشتر

کارتون های دیگر از دهه 80

جیانلوگی پیلودو

نویسنده مقاله، تصویرگر و طراح گرافیک وب سایت www.cartonionline.com