کونت داکولا (Count Duckula) مجموعه انیمیشنی محصول 1988 است

کونت داکولا (Count Duckula) مجموعه انیمیشنی محصول 1988 است

کنت داکولا (عنوان اصلی: Duckula را حساب کنید) یک مجموعه تلویزیونی انیمیشنی برای کودکان در ژانر کمدی ترسناک است که توسط استودیوی بریتانیایی Cosgrove Hall Films تولید شده و توسط تلویزیون تیمز برای Nickelodeon و به عنوان یک اسپین آف از Danger Mouse، مجموعه ای که در آن شخصیت کنت داکولا یک شرور تکراری کنت داکولا از 6 سپتامبر 1988 تا 16 فوریه 1993 در چهار سریال پخش شد. در مجموع 65 قسمت ساخته شد که هر قسمت حدود 22 دقیقه طول کشید. همه به صورت DVD در بریتانیا منتشر شدند، در حالی که تنها سری اول در آمریکای شمالی منتشر شد.

یک نسخه جدید از کنت داکولا در سری جدید ماوس خطرناک 2015 ظاهر شد.

در ایتالیا این سریال در سال 1989 از ایتالیا 1 پخش شد

تاریخ

کنت داکولا توسط استودیوی بریتانیایی Cosgrove Hall Films به عنوان اسپین آف طراحی شد موش خطرناک. در سال 1984، نیکلودئون حقوق پخش موسیقی Danger Mouse را در ایالات متحده به دست آورد که به یک موفقیت برای این کانال تبدیل شد. پس از چند سال، مدیران نیکلودئون با تمایل به تولید مشترک یک سریال جدید به سالن کاسگرو آمدند. پس از نشان دادن تعدادی ایده، جرالدین لایبورن، رئیس نیکلودئون، عکسی از کنت داکولا در دفتر برایان کازگرو و گفت: "این چیزی است که من می خواهم". زمانی که سریال شروع به تولید کرد، یکی از نویسندگان به او پیشنهاد کرد که گیاهخوار شود، که مفهوم احمقانه تری به سریال اضافه کرد.

داستان ها اغلب حول محور ماجراهای کنت داکولا در جستجوی ثروت و شهرت، به کمک توانایی قلعه برای دوربری در سراسر جهان. موضوع تکراری دیگر تلاش مکرر ایگور برای تغییر شکل است کنت داکولا تبدیل به یک خون آشام واقعی برخی از اپیزودها دارای دشمنی هستند کنت داکولا، دکتر فون گوسوینگ (بر اساس دکتر آبراهام ون هلسینگ، دشمن دراکولا)، یک شکارچی خون آشام که کورکورانه از باور کردن تجسم فعلی امتناع می کند. کنت داکولا بی ضرر است همچنین تعدادی دشمن عجیب و غریب و اغلب ماوراء طبیعی وجود دارد، از زامبی ها گرفته تا گرگینه های مکانیکی. یکی دیگر از ویژگی های نمایش یک ساعت فاخته است که شخصیت های خفاش مانند کمیک کمربند بورش بیرون می آیند و با وضعیت فعلی جوک می کنند (یا به طور کلی جوک های پیش پا افتاده). ساعت نیز جزء حیاتی مکانیسم سفر قلعه است و همچنین قابلیت بازگشت به گذشته را دارد.

مجموعه‌ای از کمیک‌های سالانه و ماهانه که بیشتر ماجراهای آن را شرح می‌دهد کنت داکولا و شخصیت های مرتبط در طول پخش اولیه سریال و مدت کوتاهی پس از آن منتشر شدند.

شخصیت ها

کنت داکولا

کنت داکولا یک اردک کوتاه سبز رنگ با موهای مشکی باز و لباس شب سنتی خون آشام است و با وجود صداپیشگی توسط یک بازیگر بریتانیایی با لهجه آمریکایی صحبت می کند. او دندان نیش ندارد و غذای گیاهی مورد علاقه اش ساندویچ بروکلی است.

او نگرش بسیار مدرنی دارد و اغلب نسبت به تصویر سنتی خون آشام که قرار است تجسم کند ناامید می شود. او از زندگی در قلعه ای تاریک و تاریک متنفر است و رفتار خدمتکارانش را مایوس کننده می داند. داکولا اغلب از تلاش های ایگور برای تبدیل او به یک خون آشام واقعی و از سخنرانی هایش در مورد داکولا به عنوان مایه شرمساری و ناامیدی برای دودمان داکولا ابراز ناامیدی می کند. در حالی که برخی از قدرت ها و ویژگی های خون آشام (مانند انتقال از راه دور و تصویر آینه ای نامرئی) را حفظ می کند، همچنین دارای یک قدرت جزئی است که فقط یک بار دیده می شود، که توانایی ایجاد فلاش در هنگام عصبانیت است. او اغلب در طول روز بیرون می‌آید بدون اینکه متحمل اثرات بدی شود، اما این احتمالاً به این دلیل است که او یک خون‌آشام «سنتی» کامل نیست، که به خاطر فیلم Nosferatu در سال 1922، که این ایده را معرفی کرد که نور خورشید خون‌آشام‌ها را نابود می‌کند، نیست. در تفسیرهای مدرن از خون آشام ها و خون آشام ها به طور کلی. در اپیزود "دکتر گوسوینگ و آقای اردک"، کنت داکولا برای مدت کوتاهی به یک "خون آشام واقعی" تبدیل می شود، که هوس خون روستاییان خارج از قلعه را دارد (برای خوشحالی ایگور)، به دلیل سرمی که فون به او داده بود. گوسوینگ که فکر می‌کرد داکولا را بی‌خطر می‌کند، اما وقتی می‌بیند که خورشید هنوز بیرون است و شب به حالت عادی برگشته، از در دور می‌شود.

شخصیت داکولا خوش اخلاق و دلسوز است و همیشه در تلاش برای کمک به روستاییان نیازمند است که اغلب نتایج متفاوتی به همراه دارد. علیرغم اشراف، قلعه موروثی و کارکنان فداکار، او اغلب تا حد بی پولی فقیر است، و چندین قسمت نشان می دهد که او برای پرداخت هزینه های ضروری تلاش می کند (مثلاً ادعا می کند که از روزی که دوباره برخاسته است قادر به پرداخت هزینه های خود نیست. ). کنت داکولا به دلیل شکست دائمی، مستعد وسواس های کوتاه مدت است، که اغلب خط داستانی را بر اساس قسمت ها شکل می دهد، مانند تلاش برای تبدیل شدن به یک موسیقیدان بلوز در نیواورلئان یا جستجوی طلا.

این شخصیت با شخصیت قبلی خود در سری Danger Mouse تفاوت زیادی دارد. در واقع، تنها شباهت، جدای از نام، این است که هر دو اردک های خون آشام با جاه طلبی های تجاری نمایشی با استعداد واقعی اندک هستند. نسخه قبلی یک شرور شیطانی بود که مایل بود باج گیری کند و راه خود را به سمت ستاره شدن پیش ببرد (برخلاف کنت فعلی که به سادگی سعی می کند در راه مشروع دخالت کند) و به جای اینکه به شهرت بپردازد وسواس زیادی به ستاره تلویزیون بودن داشت. شاخه دیگری از سرگرمی تصویر اصلی داکولا قدرت جادویی بسیار بیشتری دارد و از آنها استفاده رایج تری می کند. او لهجه ای قوی دارد که از لکنت زبان، لکنت زبان و گهگاه قلقلک کردن تشکیل شده است. قابل ذکر است که او در نسخه Danger Mouse گیاهخوار نبود. در اولین حضورش، او تهدید کرد که خون Danger Mouse را می‌نوشد، اما از زیر نور خورشید بیرون رانده شد. داکولا موش خطرناک نابود شد و به خاکستر تبدیل شد و در هشتمین خانه نجومی آکواریوس دوباره زنده شد. داکولای جدید در طول حضور اخیر خود در ریبوت سال 2015، ترکیبی از نسخه اصلی و گیاهی اسپین آف خود است.

مارول کامیکس (از طریق چاپ Star Comics) یک مجموعه کمیک بر اساس کنت داکولا تولید کرد و تفاوت دیگری را بین این تجسم داکولا معرفی کرد که او را از پیشینیانش جدا کرد. با توجه به سس گوجه ای که در مراسم رستاخیز استفاده می شود، این نسخه از داکولا به جای خون، سس کچاپ در رگ هایش جاری است. این زمانی کشف شد که داکولا برای گرفتن پاسپورت یک کشور خیالی که سالادی تولید می کرد که داکولا وسواس زیادی به خوردن آن داشت، آزمایش خون داده شد. در همین شماره، از داکولا، تاتا و ایگور به عنوان ابزار رسمی شناسایی برای آن کشور عکس گرفته شد. با این حال، به دلیل کلیشه ای کلاسیک از عدم حضور خون آشام ها در فیلم ها، داکولا در عکسی که گرفته شده بود ظاهر نشد. داکولا همچنین علاقه عاشقانه ای به مجموعه Star Comics پیدا کرده است. Vanna Von Goosewing، که معلوم شد نوه رقیب دیرینه خود، دکتر Von Goosewing است. این جذابیت دوطرفه بود و این دو پس از معرفی در بیشتر سریال‌ها به رابطه خود ادامه دادند، اگرچه وانا همیشه در همه شماره‌های کتاب ظاهر نشده است.

ایگور

ایگور، پیشخدمت ارل، یک خدمتکار ترسناک سنتی بر اساس شخصیت سریال ایگور است و یک رگه کاملاً تاریک به برخی از طنز سریال اضافه می کند. او رفتار اربابش را خیلی دوست ندارد و اغلب او را تشویق می کند که به شیوه ای بسیار وحشتناک تر رفتار کند. در حالی که او به طور کلی از دستورات خاص داکولا اطاعت می کند، او همچنان متقاعد شده است که اگر فقط بتواند داکولا را مجبور کند که مردم را گاز بگیرد، معلول کند، شکنجه کند و دیگران را وحشیانه کند، به "روزهای خوب قدیمی" گزارش های قبلی که بیشتر شبیه به شیطان عمل می کردند، باز می گشت. خون آشام ها ایگور از کلماتی مانند "مبارک باد"، "زیبا"، "خوب" و "شایستگی" متنفر است. چنین کلماتی او را به لرزه در می آورد، زیرا او جنبه تاریک تر و شوم تر زندگی را ترجیح می دهد. در «دکتر گوسوینگ و آقای اردک» وقتی به طور تصادفی مایع را می‌نوشد تا لکه‌های فرش ایجاد شده توسط Goosewing را پاک کند، شخصیت او به رفتاری بسیار شیرین تغییر می‌کند و مشتاق کمک به Goosewing می‌شود تا داکولا را نابود کند.

او یک کرکس خمیده، کچل و فرهیخته با صدایی عمیق و آهسته است و در غمگینی لذت می برد. در قسمت "محافل قطبی"، او ادعا می کند که "هفت قرن و نیم" خدمت کرده است، که نشان می دهد که ایگور خود جاودانه است یا از راه های ناشناخته بسیار طولانی مدت است. معلوم نیست که آیا 7,5 قرن تمام سلسله 17 نفری داکولا را تشکیل می دهد یا اینکه ایگور فقط به چند تجسم اخیر خدمت کرده است. اپیزود "درس خاطرات" نشان می دهد که سلسله داکولا بیش از 2.000 سال قدمت دارد و ادعا می کند که قرار گرفتن در معرض نور خورشید تعداد موجود را در "تپه ای از غبار 2.000 ساله" سرخ می کند. با این حال، اپیزود "استراحت تاریخ است" با او در تضاد است، و القا می کند که نه تنها ایگور در واقع از زمان اولین ارل داکولا با سلسله بوده است، بلکه او همچنین مسئول این واقعیت است که ارل اول یک خون آشام شد، به عنوان یک شخصیت تقریباً یکسان. به ایگور مدرن نمایش، هم در ظاهر و هم از نظر صدا، او توطئه می کند تا اولین داکولا را توسط خفاش گاز بگیرد. دلایل دقیق این امر ناشناخته است، با این حال تلاش‌های او در نهایت موفقیت‌آمیز بود که باعث ناراحتی داکولای مدرن شد.

پرستار بچه

دایه پرستار داکولا و خانه دار است. او یک مرغ بسیار بزرگ است (در قسمت "Alps-A-Daisy" مشخص شد که او هفت فوت قد دارد) و دست و پا چلفتی با لهجه بسیار قوی بریستول و دست راست او به طور غیرقابل توضیحی همیشه دور گردنش است، دارای قدرت و قدرت باورنکردنی است. به ناچار هر کاری را که قرار است انجام دهد خراب می کند. اپیزود "نه ساکس لطفا، ما مصری هستیم" نشان می دهد که دست و پا چلفتی دایه در واقع منجر به مرگ سه خدمتکار سابق قلعه داکولا شده است، اگرچه این مورد به سرعت توسط شخصیت ها رد می شود زیرا آنها فقط کارمندان پاره وقت بودند. دایه در مورد درها نقطه کوری دارد و اغلب بدون اینکه ابتدا در را باز کند با در برخورد می کند، یا (معمولاً) از دیوار عبور می کند، به خصوص در چند متری محل درب. جای تعجب نیست که او کسی است که در رستاخیز کنونی داکولا سس کچاپ را با خون اشتباه می گیرد. قسمت "Prime Time Duck" نشان می دهد که نام کوچک او فراموشی است. حتی پرستار بچه هم می‌تواند جاودانه باشد، زیرا (در قسمت "دفتر خاطرات عزیز") او در کنار ایگور، در خدمت پدربزرگ کنت، در یک فلاش بک بیش از یک قرن قبل از امروز دیده می‌شود.

او بسیار بی هوش است، کاملاً غیرقابل اعتماد است، اما کاملاً به «سوت های اردک» خود، همانطور که داکولا می نامد، وفادار است، و علاقه عمیق مادرانه ای به او دارد، حتی اگر ناشیانه او اغلب ناخواسته او را آزار می دهد. تهوع مکرر ناتوانی او در درک آنچه اطرافیانش درباره آن صحبت می کنند است. او اغلب کلمات را اشتباه می گیرد و به مکالماتی که به او خطاب نمی شود توهین می کند. او خیلی کج و مادرانه است، گاهی آنقدر داکولا را در آغوش می گیرد که تقریباً خفه اش می کند. در «دکتر گوسوینگ و آقای اردک» وقتی به طور تصادفی لکه‌بر فرش Goosewing را می‌نوشد، بسیار باهوش می‌شود.

قلعه داکولا

خانه کنت داکولا یک قلعه کهن الگوی ترانسیلوانیا با تمام جزئیات است: زندان، اتاق شکنجه، کتابخانه متون ترسناک، آزمایشگاه و غیره. این قلعه همچنین محل زندگی یک گرگینه به نام توسر است که اغلب نام برده می شود، اما هرگز دیده نشده است، که داکولا وجودش را باور نمی کند (او اغلب او را "گرگینه ای که نداریم" می نامد). قلعه می تواند به هر نقطه از زمین (و فراتر از آن) تله پورت کند، اما به طور خودکار در سپیده دم، "زمان استاندارد ترانسیلوانیا شرقی" باز می گردد. انتقال از راه دور زمانی آغاز می‌شود که داکولا وارد تابوت عمودی می‌شود و بیان می‌کند که می‌خواهد او را به کجا ببرد (اغلب مجبور است برای فعال کردن آن قافیه‌ای بیاورد). کنترل های این دستگاه در داخل یک ساعت فاخته قدیمی که به دیوار آویزان شده است قرار دارد. کنترل ها دارای دو خفاش مکانیکی زنده به نام های Dmitri و Sviatoslav هستند که به جناس ها و جوک های بد معروف هستند. خود داکولا، در طول کل سریال، هرگز به آنها توجه نمی کند، مگر در قسمت بقیه تاریخ است.

دکتر فون گوسوینگ

دکتر فون گوسوینگ یک دانشمند دیوانه و شکارچی خون آشام است که تقلید از آبراهام ون هلسینگ است. او غازی است که با لهجه آلمانی صحبت می کند و کت و شلواری می پوشد که بی شباهت به شرلوک هلمز نیست. او بی امان کنت داکولا را تعقیب می کند و هرگز نمی تواند بفهمد که داکولا در واقع کاملاً بی ضرر است. او دانشمند وحشتناکی است که اغلب توسط اختراعات دیوانه وار خودش مثله شده است، به شدت حواسش پرت است و اغلب با داکولا برخورد می کند و چندین دقیقه با او صحبت می کند بدون اینکه متوجه شود با چه کسی صحبت می کند.

به نظر می رسد فون گوسوینگ دستیار به نام هاینریش دارد (که هرگز روی پرده ظاهر نمی شود). فون گوسوینگ اغلب با هاینریش تماس می گیرد و اغلب او را به خاطر شکست هایش سرزنش می کند. در واقع، به نظر می رسد که «هاینریش» فقط زاییده تخیل فون گوسوینگ، یک دوست خیالی است. با این حال، نسخه کمیک شخصیت های مارول نشان می دهد که هاینریش در واقع دستیار سابق او است که همیشه از دستمزد ناچیز خود شکایت می کند. [نیازمند منبع]

سری کامیکس مارول همچنین Vanna Von Goosewing را معرفی کرد که شایعه شده بود نوه Von Goosewing است. رابطه عاشقانه دوجانبه وانا و داکولا فون گوسوینگ را بیشتر خشمگین کرد، زیرا او اکنون بر این باور بود که وانا تحت نوعی دستکاری ذهن است، با این فرض که این تنها دلیل علاقه او به داکولا است. این باور باعث شد که او حتی بیشتر قصد نابودی داکولا را داشته باشد، زیرا او اکنون مأموریت خود را یک جزء شخصی می‌دانست و معتقد بود که داکولا تهدیدی برای امنیت وانا است. در یک جهان جایگزین که در آخرین شماره کمیک به تصویر کشیده شده است، گفته می شود فون گوسوینگ توانسته همتای داکولای آن واقعیت را از بین ببرد، که نشان می دهد به همین دلیل است که داکولای "عادی" سریال بازتاب نکرده است و او را ایگور و تاتا با کسی که تا دفعه بعد مراسم رستاخیز انجام شود، خدمت کند.

برادران ریون

برادران کلاغ چهار کلاغ مستعد جنایت به نام‌های رافلز، برت، جونیور و برادر نقاب‌دارشان هستند (طبق یک کمیک در یک سالانه توسط کنت داکولا). آنها معمولاً با کمک تجهیزات کوهنوردی از دیوارهای قلعه داکولا بالا می روند. آنها همیشه آویزان از یکدیگر با استفاده از طناب بانجی برای بالا رفتن از دیوارهای هر ساختمانی که قصد صعود دارند دیده می شوند. هدف آنها رسیدن به گنج درون قلعه است، اما به ندرت به بالای آن می رسند.

گاستون و پیر

گاستون و پیر چند جنایتکار فرانسوی و گهگاه آدم های بدی هستند. در حالی که هر دو به طور غیرقابل انکاری بی کفایت هستند، گاستون مغرور ظاهرا "مغز" این گروه است. گاستون یک لک لک سیاه قد بلند و لاغر است، در حالی که پیر طوطی قد کوتاه و تنومندی است که صدایی شبیه بطری آبی The Goon Show است. شخصیت‌ها به شکل غیر پرنده برای مجموعه انیمیشن دیگری توسط Cosgrove-Hall، Victor و Hugo اقتباس شدند.

پنگوئن دزدان دریایی

خدمه بی‌رحمی از پنگوئن‌های دزد دریایی که در اصل توسط کنت داکولا استخدام شده‌اند، این خدمه ملوانی زمانی که شیطنت‌های او با کشتی‌شان تصادف می‌کند، به سراغ کنت داکولا می‌روند. همه پنگوئن ها کلیشه های معمولی دزدان دریایی هستند که یکی از آنها به آقای میت معروف است و فریاد می زند که "سرش را گاز خواهد گرفت!"

راوی

راوی (بری کلیتون) هر قسمت را باز و بسته می کند. اپیزودها معمولاً با توصیف قلعه داکولا و فضای تاریک آن شروع می‌شد و با گفتن عبارتی که در دهه‌های 50 و 60 توسط جان زاچرل مجری تلویزیون ترسناک آمریکایی رایج شد، پایان می‌داد، "شب بخیر بیرون... هر چه هستی!" راوی با خنده ای شیدایی به پایان می رسد که به تیتراژ منتهی می شود. انواع خط پایانی The Narrator نیز برای بستن برخی از برنامه ها استفاده می شود.

اعضای خانواده

داکولا اقوام خون آشام متعددی در سراسر جهان دارد که خون آشام های کلاسیک تری نسبت به داکولا با دندان های نیش، چشم های قرمز و شخصیت های شیطانی هستند. فقط تعداد کمی، مانند دون دیگو، نسبت به کنت داکولا مهربان نشان می دهند.

آنها از کشورهای مختلفی مانند اسپانیا و اسکاتلند آمده اند و آداب و رسوم آنها نشان دهنده فرهنگ بومی آنهاست. اقوام عبارتند از دان دیگو، یک اردک خون آشام اسپانیایی که با آتش زدن روستاها لذت می برد و بازی می کند، و روری مک داکولا، یک اردک خون آشام اسکاتلندی که بعداً خود را دشمن داکولا می کند. گاهی «عمو غسل» نیز ذکر شده است.[8]

کشاورزان

شهری که در پای کاستل داکولا قرار دارد، خانه بسیاری از دهقانان است که علیرغم تجسم بی ضرر فعلی او، در ترس دائمی از کنت زندگی می کنند. یک شوخی تکراری در این سریال و کتاب های مرتبط این است که "دهقانان شورش می کنند." میخانه محلی آنها "دندان و ژوگولار" نام دارد. افراد معمولی اغلب دیده می شوند که در حال خواندن یک آهنگ سنتی "یک مرد به چمن زار رفت!" به جای کلمه "چمن زنی" به "کشتن یک خون آشام".

قسمت ها

فصل اول

1 1 "نه ساکس، لطفا، ما مصری هستیم!«6 سپتامبر 1988
داکولا، ایگور و دایه در تلاش برای بازیابی یک اثر باستانی به نام ساکسیفون عرفانی به مصر سفر می کنند.
توجه: دکتر Von Goosewing قبل از اولین حضور خود ظاهری کوتاه در داخل هرم دارد.

2 2 "تعطیلات خون آشام«13 سپتامبر 1988
داکولا برای ملاقات با پسر عموی آتش افروز خود به اسپانیا سفر می کند و با کشنده ترین گاو نر اسپانیا مبارزه می کند.
توجه: اولین حضور رسمی دکتر Von Goosewing.

3 3 "شب طوفانی«20 سپتامبر 1988
هنگامی که هیولای Goosewing فرانکنشتاین بیدار می شود، هرج و مرج در قلعه رخ می دهد، تاتا در اتاق زیر شیروانی پنهان می شود، داکولا به دنبال یک میان وعده می گردد، ایگور گم می شود و ماکت سنگی جد شیطان داکولا دوباره زنده می شود!

4 4 بلوز نوستالژیک ترانسیلوانیا 27 سپتامبر 1988
داکولا، ایگور و دایه به معنای واقعی کلمه در گذر زمان سوار ترن هوایی می شوند.

5 5 "کمدی مرمت«4 اکتبر 1988
داکولا که از ظاهر قلعه خسته شده است، یک طراح را استخدام می کند تا قلعه را با Goosewing دوباره تزئین کند.

6 6 "پنگوئن های شورشی«11 اکتبر 1988
گم شده در دریاهای قطب شمال، داکولا، ایگور و پرستار بچه باید از دزدان دریایی تشنه به خون جان سالم به در ببرند، وایکینگ ها و دکتر فون گوسوینگ را آب کرده تا خانه خود را پیدا کنند.

7 7 "پرتو نامرئی دکتر فون گوسوینگ«18 اکتبر 1988
دکتر فون گوسوینگ، همراه با پرتو نامرئی جدید خود، در تلاشی دیگر برای کشتن داکولا به قلعه حمله می کند.

8 8 "پایین پایین داکولا«25 اکتبر 1988
در حالی که داکولا در استرالیا است، به طور تصادفی ساعت را به صاحب دیواری می فروشد و باید آن را قبل از طلوع صبح در ترانسیلوانیا بازیابی کند.

9 9 "همه در مه«1 نوامبر 1988
داکولا با الهام از کارآگاه شدن، به انگلستان سفر می کند تا معمایی را حل کند که مملو از جنایتکاران قدیمی است، ادای احترامی به شرلوک هلمز و دستگاه مه شکن Goosewing.

10 10 "قلعه داکولا: برای عموم باز است!«8 نوامبر 1988
داکولا با پول مشکل دارد و تصمیم می گیرد قلعه داکولا را با پول نقد اضافی به روی عموم باز کند.

11 11 "شبح مک‌کاسل مک داکولا«15 نوامبر 1988
داکولا، ایگور و داکو در تعطیلات در اسکاتلند، امیدوارند در هتل گلن اسپاروز اقامت کنند، اما ایگور داکولا را برای یافتن یکی از خویشاوندان قدیمی خود می‌برد، به این امید که او را به شیوه‌های شیطانی و خون‌ریز قدیمی‌اش برگرداند.

12 12 "روز شلوغ ایگور«22 نوامبر 1988
یک زوج نامزد شب را در قلعه داکولا می گذرانند که ارل را خسته می کند و ایگور را ناامید می کند.

توجه: این زوج کاریکاتور براد و جانت، قهرمانان اصلی فیلم موزیکال ترسناک کالت، نمایش ترسناک راکی ​​و فیلم او، نمایش تصویر ترسناک راکی ​​هستند.

13 13 "اتوداک«29 نوامبر 1988
داکولا تلاش می کند تا یک رکورد جهانی برای سریع ترین ماشین جهان ایجاد کند.

14 14 "خون آشام دوباره ضربه می زند!«6 دسامبر 1988
داکولا با قهرمان خود، کاشف فضایی فوق‌العاده ترنس ملاقات می‌کند و در نهایت در سیاره ناز گیر می‌کند که باعث ناراحتی ایگور می‌شود.

15 15 "هتل هاردلاک«13 دسامبر 1988
داکولا می رود تا آخر هفته را در هتلی کهنه و فرسوده بماند، اما مشکلات نقدی دارد و در نهایت تمام کارها را برای مدیر انجام می دهد غافل از اینکه ایگور و تاتا نیز آنجا هستند.

توجه: مدیر این هتل کاریکاتور باسیل فاولتی، شخصیت محوری سریال کمدی بی بی سی، Fawlty Towers است.

16 16 "قوزبادگی نوتردام«20 دسامبر 1988
داکولا، ایگور و دایه درگیر یک سری دزدی های هنری در پاریس هستند که عمدتاً به دلیل داشتن اسناد قلعه گاستون و پیر است. حل این معما بر عهده داکولا، ایگور و پلیس است.

17 17 "روزانه گران است«۲ ژانویه ۱۹۸۲
داکولا و گوسوینگ خاطرات پدربزرگ و مادربزرگ خود را کشف می کنند و تاریخ مطمئناً تکرار خواهد شد!

18 18 "یک ساقی اجاره کنید«۲ ژانویه ۱۹۸۲
داکولا ایگور و تاتا را به یک آژانس پولساز می فروشد. همه چیز خوب است، تا زمانی که او را به شام ​​در خانه ای که ایگور و تاتا در آن سرو می کنند دعوت کردند.

19 19 "یک گردهمایی خانوادگی«۲ ژانویه ۱۹۸۲
داکولا به عنوان میزبان گردهمایی خانوادگی در هالووین انتخاب می شود، اما از این ایده هیجان زده نمی شود زیرا می داند که بستگانش اگر بفهمند دیگر خون نمی نوشد و خون آشام بودن را تحقیر می کند او را خواهند کشت، بنابراین تصمیم می گیرد وانمود کند.

20 20 "اردک جنگلی«۲ ژانویه ۱۹۸۲
داکولا با اکراه مجموعه‌ای از دایره‌المعارف‌ها را می‌خرد و او، ایگور و تاتا به جنگل‌های تاریک‌ترین آفریقا سفر می‌کنند تا معبد گمشده را پیدا کنند.

21 21 "کازا موبایل«۲ ژانویه ۱۹۸۲
داکولا که به بازسازی قلعه فکر می کند، به طور تصادفی آن را به صورت مبدل، آجر به آجر به برادران کلاغ می فروشد!

22 22 "ترس در اپرا«7 فوریه 1989
در طول یک شب در اپرا، تاتا توسط فانتوم معروف ربوده می شود و وظیفه داکولا و ایگور (که شاهد ربوده شدن بود) است که او را نجات دهند.

23 23 "دکتر Goosewing و آقای Duck«14 فوریه 1989
غاز زدن یک فرمول از بین بردن لکه فرش ایجاد می کند که اگر به طور تصادفی نوشیده شود، قربانی دقیقاً برعکس خودش می شود.
فون گوسوینگ تبدیل به یک خون آشام می شود، داکولا به یک خون آشام واقعی تبدیل می شود، ایگور عاشق است و تاتا باهوش می شود.

24 24 "وحشت از شهرداری«21 فوریه 1989
چند روستایی وحشت زده وارد قلعه می شوند، که باعث می شود داکولا تصمیم بگیرد خانه اش را بازسازی کند، اما ابتدا به کمک شهرداری نیاز دارد.

25 25 "حلقه خاک اره«28 فوریه 1989
داکولا، ایگور و تاتا به سیرک می پیوندند.

26 26 "ساقه اردک و کلم بروکلی«7 مارس 1989
داکولا، ایگور و داکولا، ایگور و داکو، به لطف پرورش دهنده سبزیجات Goosewing، خود را روی یک ساقه بروکلی و در قلعه ای از غول ها می یابند.

فصل دوم

27 1 "طلای شبح مانند«12 سپتامبر 1989
داکولا برای یافتن گنج و طلا به کوه های بلک یوکان سفر می کند.

28 2 "ابری" 19 سپتامبر 1989
باج نامه ای به قلعه داکولا فرستاده می شود که نشان می دهد ارل با وجود اینکه هنوز در قلعه است ربوده شده است. یادداشت را به دایه که فکر می کند ربوده شده است نشان دهید.

29 3 "دره گمشده«26 سپتامبر 1989
داکولا، ایگور و دایه به فیلمی به نام "دره گمشده" می روند و در داخل فیلم گیر می افتند. در پایان فیلم، آنها به تبلیغات باز می گردند.

30 4 "اردک در حال کوچک شدن باور نکردنی«3 اکتبر 1989
فون گوسوینگ سعی می کند قلعه را کوچک کند تا مدل گلوله برفی شیشه ای را در خود جای دهد، اما گلوله برفی را گم می کند.

31 5 "سلام اردک!«10 اکتبر 1989
داکولا، ایگور و دایه با هواپیما به نیس می روند که توسط جنایتکاران دست و پا چلفتی فرانسوی، گاستون و پیر ربوده می شود.

32 6 "اردک پرایم تایم«17 اکتبر 1989
تلویزیون ترانسیلوانیا به قلعه می رسد تا آن را در یک برنامه تلویزیونی ارائه دهد که باعث ناراحتی ایگور شد. با این حال، ایگور برای نقش کنت و تاتا برای کنتس انتخاب می شوند، در این میان کنت داکولا واقعی برای نقش همه خدمتکاران انتخاب می شود.

33 7 "خفاش های خونخوار آمازون پایین«24 اکتبر 1989
ایگور سعی می کند داکولا خفاش خانواده را گاز بگیرد تا او را دوباره به یک خون آشام واقعی تبدیل کند، اما وقتی متوجه شد که خفاش کاملاً آموزش دیده است، کنت را فریب می دهد تا او را مجبور کند برای یافتن خفاش دیگری به آمازون برود.

34 8 "شمارش و فقیر: من دیگر در مزرعه کرم کار نمی کنم!«31 اکتبر 1989
داکولا از زندگی در قلعه به ستوه آمده است و قصد دارد ترانسیلوانیا را ترک کند، اما در یک پیاده روی با سید کواک برخورد می کند - شبیه به ظاهر باورنکردنی - و هر دو تصمیم می گیرند برای مدتی نقش خود را تغییر دهند، داکولا به عنوان یک پسر روستایی سخت کوش و محروم، در حالی که سید تبدیل به یک اشراف ثروتمند خراب می شود.

35 9 "دایره های قطب شمال«7 نوامبر 1989
داکولا به قطب شمال سفر می کند و ایگور را برای پیشخدمت پنگوئن به نام جیوز اخراج می کند.

36 10 "ترانسیلوانیا تحویل بگیرید«14 نوامبر 1989
داکولا، ایگور و تاتا برای جستجوی گنج گمشده به چین می روند.

37 11 "Whodunnit؟«21 نوامبر 1989
داکولا نامه ای دریافت می کند مبنی بر اینکه عموی بزرگش مرده است، وقتی به وصیت نامه می رود، معلوم می شود که عمویش کشته شده است و وقتی کنت نمی تواند به یاد بیاورد که او در شب قتل کجا بوده است، معتقد است که او را کشته است. ، به ایگور اعتراف می کند که می خواهد دوباره یک خون آشام واقعی شود.

38 12 "نه یاکس لطفا، ما تبتی هستیم!«28 نوامبر 1989
این سه نفر علیرغم هشدارهایی در مورد یتی، هیمالیا را صعود می کنند.

39 13 "بو داکولا«5 دسامبر 1989
داکولا به لژیون خارجی فرانسه می پیوندد.

40 14 "اردک می سی سی پی«12 دسامبر 1989
کنت داکولا و خدمتکارانش با یک قایق بخار در رودخانه می سی سی پی سفر می کنند، جایی که او سعی می کند ترومپت ساز جاز شود. با این حال، این چیزی نبود که بقیه در قایق در ذهن داشتند ...

41 15 "فراموشی اردک«19 دسامبر 1989
داکولا به سوراخی در زیرزمین قلعه سقوط می کند و باعث فراموشی می شود و باعث می شود دوباره هوس خون کند!

42 16 "اسرار موزه موم«۲ ژانویه ۱۹۸۲
دانشمند دیوانه نسخه های روباتیک داکولا، ایگور و پرستار بچه را برای سرقت از بانک انگلستان ایجاد می کند.

43 17 "بازگشت نفرین راز مقبره مومیایی با هیولای فرانکن داکولا و مرد گرگ و کلم بین کهکشانی ملاقات می کند…«۲ ژانویه ۱۹۸۲
داکولا توسط یک کلم بیگانه، یک گرگینه، یک مومیایی، هیولای فراکنشتاین، فون گوسوینگ و برخی از روستاییان عصبانی تعقیب می شود. پس فقط یک روز متوسط ​​در قلعه داکولا.

44 18 "شهر گمشده آتلانتیس«۲ ژانویه ۱۹۸۲
این سه نفر شهر گمشده آتلانتیس را پیدا می کنند.

داده های تکنیکی

عنوان اصلی Duckula را حساب کنید
زبان اصلی انگلیسی
پایی بریتانیا
نویسنده برایان کاسگرو ، مارک هال
کارگردان کارلوس آلفونسو، کریس رندال، کیت اسکبل
تولید کننده برایان کاسگرو ، مارک هال
موسیقی مایک هاردینگ
استودیو کازگرو هال، تلویزیون تیمز
شبکه ITV
تاریخ تلویزیون اول 6 سپتامبر 1988 - 16 فوریه 1993
قسمت ها 65 (کامل) 4 فصل
ارتباط 4:3
مدت زمان قسمت 22 دقیقه
ناشر ایتالیایی فیلم مدوزا (VHS)
شبکه ایتالیایی ایتالیا 1، کانال 5
تاریخ اولین تلویزیون ایتالیا 1989
قسمت های ایتالیایی 61/65 94٪ کامل است
دیالوگ های ایتالیایی Elisa Bellia (ترجمه)، Daniela Raugi (ترجمه)، Sergio Romanò (اقتباس)، Rosy Genova (اقتباس)
استودیو دوبله ایتالیایی استودیو PV
جهت دوبله ایتالیایی آنتونلو گوورناله
جنسیت طنز سیاه، کمدی ترسناک، فانتزی تاریک

منبع: https://en.wikipedia.org/wiki/Count_Duckula

جیانلوگی پیلودو

نویسنده مقاله، تصویرگر و طراح گرافیک وب سایت www.cartonionline.com