Dungeons & Dragons - سریال انیمیشنی محصول 1983

Dungeons & Dragons - سریال انیمیشنی محصول 1983

Dungeons & Dragons یک مجموعه تلویزیونی انیمیشن آمریکایی است که بر اساس بازی TSR's Dungeons & Dragons RPG ساخته شده است. این سریال محصول مشترک Marvel Productions و TSR بود که در ابتدا از سال 1983 تا 1985 به مدت سه فصل و در مجموع بیست و هفت قسمت از شبکه CBS پخش شد. کمپانی ژاپنی Toei Animation انیمیشن این سریال را ساخته است.

این نمایش روی گروهی متشکل از شش دوست متمرکز بود که به قلمرو Dungeons & Dragons منتقل شدند و ماجراجویی‌های خود را دنبال کردند تا با کمک راهنمای خود، استاد سیاه‌چال، راهی برای خانه پیدا کنند.

اگر سریال برای فصل چهارم از سر گرفته می شد، یک قسمت پایانی که تولید نشده بود، هم به عنوان پایانی برای داستان و هم به عنوان تصویرسازی مجدد از سریال عمل می کرد. با این حال، نمایش قبل از ساخت قسمت لغو شد. فیلمنامه از آن زمان به صورت آنلاین منتشر شده است و به عنوان یک درام صوتی به عنوان یک ویژگی ویژه برای نسخه DVD از سری BCI Eclipse اجرا شده است.

تاریخ

این نمایش روی گروهی از دوستان بین 8 تا 15 ساله تمرکز دارد که با سواری تاریک جادویی در یک ترن هوایی در پارک تفریحی به "پادشاهی سیاه چال ها و اژدها" منتقل می شوند. پس از ورود به پادشاهی، آنها با Dungeon Master (نام داور در بازی نقش آفرینی) روبرو می شوند که به هر کودک یک آیتم جادویی می دهد.

هدف اولیه کودکان یافتن راه خانه است، اما اغلب برای کمک به مردم از مسیرهای انحرافی استفاده می کنند یا متوجه می شوند که سرنوشت آنها با سرنوشت دیگران در هم تنیده شده است. این گروه با دشمنان مختلفی روبرو می شود، اما آنتاگونیست اصلی آنها ونجر است. ونجر یک جادوگر قدرتمند است که می خواهد بر پادشاهی حکومت کند و معتقد است که قدرت سلاح های کودکان به او در انجام این کار کمک می کند. یکی دیگر از شرورهای تکراری تیامات است که یک اژدهای پنج سر است و تنها موجودی که ونگر از آن می ترسد.

در طول نمایش، ارتباطی بین Dungeon Master و Venger پیشنهاد می شود. در پایان قسمت "قبرستان اژدها"، استاد سیاه چال ونجر را "پسرم" می نامد. آخرین قسمت تولید نشده «Requiem» تأیید می‌کرد که ونگر پسر فاسد استاد سیاه‌چال (که خواهر کارنا ونگر و دختر استاد سیاه‌چال را می‌سازد)، ونجر را نجات داد (به کسانی که در این قلمرو به دام افتاده‌اند آزادی خود را می‌دهد. ) و به پایان رسید. با یک صخره که در آن شش کودک می توانستند در نهایت به خانه بروند یا با شری که هنوز در پادشاهی وجود داشت روبرو شوند.

شخصیت ها

هنک، تکاور

او در 15 سالگی رهبر گروه است. هنک شجاع و نجیب است، او تمرکز و اراده خود را حتی در صورت مواجهه با خطر جدی حفظ می کند. هنک یک تکاور است، با کمان انرژی جادویی که تیرهای انرژی نور را شلیک می کند. از این فلش ها می توان به روش های مختلف به عنوان ابزاری برای بالا رفتن، آسیب رساندن به دشمنان، بستن آنها یا ایجاد نور استفاده کرد. عمیق ترین ترس او این است که یک رهبر نباشد (همانطور که در "جستجوی جنگجوی اسکلت" دیده می شود). او دو بار به عنوان یک رهبر شکست می خورد: تصمیم اشتباهی می گیرد که سعی می کند بابی را از دست ونگر نجات دهد (همانطور که در "خائن") و نافرمانی از دستورات استاد سیاه چال (همانطور که در"سیاه چال در دل سحر"). فقط یک بار عصبانیت و ناامیدی او از عدم بازگشت به خانه به خشم غیرقابل کنترل در مقابل ونگر تبدیل می شود (همانطور که در "قبرستان اژدها" دیده می شود). ونگر از بین همه پسرها، هنک را شخصی ترین دشمن خود می داند.

اریک، شوالیه

ایل کاوالیر، یک کودک 15 ساله لوس است که اصالتاً اهل یک خانه ثروتمند است. در ظاهر، اریک یک ترسو کمدی دهان گشاد است. اریک از موقعیت های وحشتناکی که درگیر آن است شکایت می کند و نگرانی هایی را بیان می کند که برای ساکنان دنیای ما که به پادشاهی پیوند زده شده اند منطقی است. با وجود ترسو و بی میلی، اریک دارای هسته ای قهرمانانه است و اغلب با Griffon Shield جادویی خود که می تواند یک میدان نیرو را به نمایش بگذارد، دوستان خود را از خطر نجات می دهد. در "Day of the Dungeon Master"، او حتی به قدرت های استاد سیاه چال اعطا می شود و این وظیفه را با موفقیت مدیریت می کند، تا جایی که زندگی خود را در مبارزه با ونگر به خطر می اندازد تا دوستانش بتوانند به خانه بروند. مارک اوانیر، توسعه‌دهنده سری، فاش کرد که ماهیت مخالف اریک توسط گروه‌های والدین و مشاوران وظیفه داشت تا اخلاقیات غالب در آن زمان طرفدار اجتماعی را برای «گروه همیشه درست است». هر کس شکایت کند همیشه در اشتباه است.»

دایانا، آکروبات

دایانا یک دختر 14 ساله شجاع و صریح است. او آکروباتی است که چوب نیزه را حمل می کند که طول آن می تواند از چند اینچ (و بنابراین به راحتی روی شخص او حمل شود) تا شش فوت متغیر باشد. از چوب او به عنوان یک سلاح یا به عنوان کمک در حرکات آکروباتیک مختلف استفاده کنید. اگر چوب شکسته شود، دایانا می‌تواند قطعات بریده شده را کنار هم نگه دارد و دوباره به هم می‌رسند. او در کار با حیوانات ماهر است و اعتماد به نفس و اعتماد به نفس دارد. این ویژگی ها او را به رهبر طبیعی در غیاب هنک تبدیل می کند. دایانا به عنوان آکروبات انتخاب شد زیرا در دنیای واقعی خود یک ژیمناست در سطح المپیک است. در «فرزند ستاره‌نگار» دایانا جفت روح خود را پیدا می‌کند که برای نجات یک جامعه باید از آن دست بکشد.

سریع، شعبده باز

جادوگر چهارده ساله تیم به زودی او نقش یک کاربر خوش نیت، کوشا، اما ناامید از جادو را بر عهده می گیرد. او از عزت نفس پایین و عصبی بودن رنج می برد که خود را در استفاده از کلاه طلسم های بسیاری نشان می دهد. می تواند توالی بی نهایت از ابزارهای مختلف را استخراج کند، اما اغلب این ابزارها کاربرد کمی دارند یا به نظر می رسد. همچنین موارد متعددی وجود دارد که کل گروه در خطر است، به همین دلیل او به زودی دقیقاً آنچه را که برای نجات همه دوستانش لازم است از کلاه خود بیرون می کشد. اگرچه پرستو مانند همه بچه ها آرزوی بازگشت به خانه را دارد، اما در "آخرین توهم"، پرستو جفت روح خود را در وارلا، دختری با توانایی ایجاد توهمات قدرتمند، می یابد و با اژدهای پری آمبر دوست می شود. از پری اژدها"). در حالی که مجموعه کتاب مقدس نام واقعی او را "آلبرت" می‌گذارد، سند گفته شده در برخی عناصر مانند نام‌ها با کارتون متفاوت است. در کمیک Forgotten Realms: The Grand Tour از او به عنوان "پرستون" یاد می شود، اگرچه مشخص نیست که این نام کوچک یا خانوادگی او است.

شیلا، دزد

شیلا، 13 ساله، شنل نامرئی را به عنوان دزدی دارد که وقتی کاپوت بالای سرش بلند می شود، او را نامرئی می کند. اگرچه شیلا اغلب خجالتی و عصبی است (همانطور که در "ارگ سایه" دیده می شود) با تک هراسی عمیق (ترس از تنها ماندن) (همانطور که در "جستجوی جنگجوی اسکلت" دیده می شود)، او همیشه وقتی دوستانش در آنجا هستند شجاعت نشان می دهد. مشکل، به خصوص برادر کوچکترش، بابی. شیلا همچنین اولین کسی است که به ایرادات یا خطرات برنامه های این گروه اشاره می کند. به لطف توانایی‌اش در دوست‌یابی با نیازمندان، او پاداش‌های غیرمنتظره‌ای دریافت می‌کند، مانند پیشنهاد ملکه زین که مودبانه آن را رد می‌کند (همانطور که در "باغ زین" مشاهده می‌شود) و رستگاری دختر کارنا. از The Dungeonmaster، از شر (همانطور که در "Citadel of Shadow" دیده می شود).

بابی بربر

بابی جوانترین عضو تیم است، هشت ساله که وارد پادشاهی می شود. شخصیت‌ها نهمین سالگرد تولد او را در اپیزود «خدمت‌کار شیطان» جشن می‌گیرند و او تأیید می‌کند که «نزدیک به ده» چهار قسمت بعد در «بچه‌های گمشده» دارد. همان‌طور که شلوار و چکمه‌های خزدار، کلاه ایمنی شاخدار و کمربند ضربدری نشان می‌دهند، او بربر است. او برادر کوچکتر شیلا است. برخلاف او، بابی تندخو است و آماده است تا خود را با سر به نبرد، حتی در برابر دشمنان برتر بدنی، پرتاب کند، که معمولاً در نتیجه یکی از دیگران او را از خطر دور می کند. او رابطه نزدیکی با یونی دارد و اغلب وقتی راه خانه را پیدا می‌کنند، تمایلی به ترک او ندارد. بابی باشگاه تندر را می آورد که مرتباً از آن برای ایجاد زمین لرزه یا برداشتن سنگ ها به هنگام برخورد با زمین استفاده می کند. در «قبرستان اژدها»، فشار جدایی از خانواده و دوستان باعث می‌شود که او دچار یک فروپاشی عاطفی شود. در «دختری که رویای فردا را می دید»، بابی هم جان خود تری را پیدا می کند که باید او را رها کند تا او را از دست ونگر نجات دهد.

یونی، اسب شاخدار

یونی حیوان خانگی بابی است، یک اسب شاخدار کوچک، که بابی در مقدمه آن را کشف می کند و در طول نمایش به عنوان همراه خود نگه می دارد. او توانایی صحبت کردن را دارد، حتی اگر کلماتش کاملاً قابل تشخیص نباشد. زمانی که بابی با نظرات خود موافق است، معمولاً شنیده می شود که پژواک می دهد. همانطور که در قسمت "دره تک شاخ ها" دیده می شود، Uni همچنین دارای پتانسیل توانایی طبیعی اسب شاخدار برای تله پورت یک بار در روز است و با تمرکز و تلاش فوق العاده به این قدرت دسترسی پیدا کرده است. به طور ضمنی گفته می شود که او هنوز برای استفاده منظم از این توانایی بسیار جوان است. به همین ترتیب، هرگاه کودکان دریچه ای در اطراف خانه پیدا کنند، باید در پادشاهی سیاه چال ها و اژدها بمانند زیرا نمی توانند در دنیای خود زنده بمانند (همانطور که در "چشم دیده بان"، "جعبه" و "روز استاد سیاه چال" دیده می شود. "}. همانطور که در "PRESTO Spells Disaster" نشان داده شد، Uni همچنین دارای توانایی استفاده از جادو است، که نشان می دهد در استفاده از کلاه جادویی Presto مهارت بیشتری نسبت به Presto دارد.

مأموریت زندان با استاد

دوست و مربی گروه، او توصیه ها و کمک های مهمی را ارائه می دهد، اما اغلب به شیوه ای رمزآلود که منطقی نیست و تا زمانی که تیم ماموریت هر قسمت را به پایان نرساند. او استاد سیاه چال است که سلاح ها و سرنخ هایی را برای همراهانش فراهم می کند تا فرصت های زیادی برای بازگشت به خانه داشته باشند. با پیشروی سریال، از نمایش های مکرر قدرت آن، ممکن به نظر می رسد و بعداً، حتی احتمالاً، استاد سیاه چال می تواند به راحتی همراهانش را به تنهایی به خانه بیاورد. این سوء ظن در فیلمنامه پایانی سریال تحقق نیافته، "Requiem" تایید شده است، که در آن استاد سیاه چال ثابت می کند که می تواند آن را بدون هیچ مشکلی انجام دهد. در برخی از قسمت‌ها، از جمله «شهر در لبه نیمه‌شب» و «آخرین توهم»، ساکنان این پادشاهی احترام زیادی نسبت به استاد سیاه‌چال نشان می‌دهند. به لطف تلاش پسران است که هر دو پسر Dungeon Master، Venger (همانطور که در "Requiem" دیده می شود) و Karena (در "Citadel of Shadow") از شر رهایی یافتند.

ونجر، نیروی شر

آنتاگونیست اصلی و پسر Dungeon Master (همانطور که در "قبرستان اژدها" مشخص شد، زمانی که استاد سیاهچال از او به عنوان "پسر من" یاد می کند)، ونجر یک جادوگر شیطانی با قدرت بزرگ است که به دنبال استفاده از سلاح های جادویی کودکان برای تقویت است. قدرت آن او به خصوص از پسران متنفر است نه تنها به این دلیل که امتناع آنها از جدا شدن از سلاح هایشان مانع از بردگی تیامات (همانطور که در "تالار استخوان ها" دیده می شود) و تسخیر پادشاهی (همانطور که در "گورستان اژدها" دیده می شود) می شود، بلکه به این دلیل که آنها "در قلب خالص" (همانطور که در "جستجوی جنگجوی اسکلت" دیده می شود). این به عنوان یک نیروی شیطانی توصیف می شود، اگرچه گفته می شود زمانی خوب بوده است، اما تحت تأثیر فاسد قرار گرفته است (همانطور که در "گنجینه تاردوس" مشاهده می شود). اپیزود «سیاه چال در قلب سحر» نشان داد که ارباب آن بی نام بوده است. بعداً مشخص شد که این موضوع در پایان ناتمام "Requiem" صادق است، زمانی که ونگر به خود قبلی خود بازگردانده می شود.

دیو سایه

او یک شیطان سیاه، جاسوس و دستیار شخصی ونگر است. Shadow Demon اغلب ونجر را از ماموریت های فعلی بچه ها (که او آنها را "کوچولوهای استاد سیاه چال" می نامد) مطلع می کند.

کابوس

اسب سیاهی که به عنوان وسیله حمل و نقل ونگر عمل می کند.

Tiamat

رقیب اصلی ونگر یک اژدهای زن پنج سر وحشتناک با صدای چندلایه طنین انداز است. پنج سر آن عبارتند از یک سر سفید که یخ تنفس می کند، یک سر سبز که گاز سمی تنفس می کند، یک سر قرمز مرکزی که از آتش تنفس می کند، یک سر آبی که رعد و برق تنفس می کند و یک سر سیاه که اسید تنفس می کند. اگرچه هم ونگر و هم بچه‌ها از تیامات اجتناب می‌کنند، بچه‌ها اغلب از او برای اهداف خود استفاده می‌کنند، مثلاً با او در «قبرستان اژدها» معامله می‌کنند تا ونگر را نابود کنند. اگرچه تارهای تبلیغاتی کودکان را در حال مبارزه با تیامات نشان می دهد، کودکان فقط دو بار با او دعوا می کنند (همانطور که در «فردا شب» و «قبرستان اژدها» دیده می شود) - دعوای اصلی تیامات با ونگر است.

قسمت ها

فصل 1

1 ”شب بی فردا"
با فریب ونگر، پرستو گروهی از اژدهایان آتش‌نفس را احضار می‌کند تا شهر هلیکس را تهدید کنند. پسرها باید Presto را نجات دهند و هلیکس را قبل از اینکه خیلی دیر شود نجات دهند.

2 ”چشم بیننده"
به رهبری یک شوالیه بزدل به نام سر جان، بچه ها باید به دنبال یک هیولای شیطانی به نام Beholder باشند و آنها را نابود کنند تا دروازه ای به دنیای خود بیابند.

3 "تالار استخوان ها"
Dungeon Master پسران را به سفری به تالار باستانی استخوان‌ها می‌فرستد، جایی که آنها باید سلاح‌های جادویی خود را بارگیری کنند. طبق معمول، دردسر در هر گوشه ای در انتظار آنهاست.

4 ”دره تک شاخ ها"
بابی و دیگران باید Uni را نجات دهند زمانی که او توسط جادوگری شیطانی به نام کلک دستگیر می شود، که قصد دارد همه شاخ های تک شاخ را بردارد و قدرت جادویی آنها را بدزدد.

5 ”در جستجوی استاد سیاه چال"
Dungeon Master توسط Warduke دستگیر شده و در یک کریستال جادویی منجمد می شود. وقتی پسرها این حقیقت وحشتناک را کشف می کنند، سعی می کنند قبل از اینکه ونگر ابتدا به آنجا برسد، او را نجات دهند.

6 ”زیبایی و باگ وحش"
اریک وقتی یک گل ممنوعه را بو می کند به یک باگبیست خنده دار اما زشت تبدیل می شود. حالا او باید به بقیه این نژاد بزدل کمک کند تا یک ارک شیطانی را که در حال سد کردن رودخانه ای است که وارونه جریان دارد، شکست دهند.

7 ”زندان بدون دیوار"
جستجو برای درب ورودی، پسران را به باتلاق غم ها هدایت می کند، جایی که آنها با یک هیولای ترسناک و جادوگر کوتوله، لوکیون، ملاقات می کنند که آنها را در سفر به قلب اژدها راهنمایی می کند.

8 ”بنده شر"
وقتی شیلا و بقیه دستگیر و به زندان عذاب ونگر انداخته می شوند، تولد بابی خراب می شود. با راهنمایی Dungeon Master، بابی و Uni باید سیاهچال را پیدا کنند، با یک غول دوست شوند و دوستان خود را نجات دهند.

9 ”جستجو برای جنگجوی اسکلت"
دکیون، یک جنگجوی باستانی طلسم شده، پسران را به برج گمشده می فرستد، جایی که آنها باید با بزرگترین ترس های خود در هنگام جستجوی دایره قدرت روبرو شوند.

10 ”باغ زین"
هنگامی که بابی توسط یک لاک پشت اژدهای سمی گاز گرفته می شود، او و شیلا باید تحت مراقبت موجودی عجیب به نام سولارز باقی بمانند و بقیه در باغ مرموز زین به دنبال پادزهر - پای اژدهای زرد می گردند. آیا برای نجات بابی، اریک در پادشاهی که بسیار از آن متنفر است، پادشاه می شود؟

11 ”جعبه"
پسرها بالاخره راه خانه را پیدا کردند. اما بازگشت آنها باعث می‌شود که Dungeon Master و پادشاهی در خطر جدی قرار بگیرند زیرا ونگر به دنبال شانس خود برای تسخیر پادشاهی و خانه کودکان است.

12 ”بچه های گمشده"
با کمک گروه دیگری از کودکان گمشده، پسرها باید با خطرات قلعه ونگر مقابله کنند تا سفینه فضایی را پیدا کنند که به گفته دانجون استاد، می تواند آنها را به خانه ببرد.

13 ”به زودی طلسم فاجعه"
یکی دیگر از جادوهای پرستو با شکست مواجه می شود و این بار پرستو و یونی را رها می کنند تا به دنبال دیگرانی بگردند که در قلعه یک غول گیر افتاده اند و توسط موجودی عجیب به نام جانور اسلایم تعقیب می شوند.

فصل 2

14 ”دختری که خواب فردا را می دید"
پسرها با تری آشنا می شوند، کودک گمشده ای مانند آنها که همچنین یک روشن بین است که می تواند آینده را رویا کند و آنها را به جلوی در هدایت می کند، جایی که مشکل در انتظار آنها است. بابی باید یک انتخاب دلخراش برای نجات همنوع خود تری از Venger انجام دهد.

15 ”گنج تاردوس"
Dungeon Master به بچه‌ها هشدار می‌دهد که در معرض خطر هیولا Demodragon هستند، هیولایی نیمه دیو و نیمه اژدها که قادر به نابود کردن کل پادشاهی است. حالا آنها باید اژدها را پیدا کنند تا هیولا را درمانده کنند.

16 ”شهر در حاشیه نیمه شب"
بچه ها باید شهر را در Midnight Edge جستجو کنند و بچه هایشان را از شر The Night Walker که بچه ها را در نیمه شب می دزدد نجات دهند.

17 ”خائن"
Dungeon Master به بچه‌ها هشدار می‌دهد که در شرف سخت‌ترین امتحان زندگی‌شان هستند. وقتی هنک معلوم می شود که نه تنها برای آنها، بلکه به خاطر شجاعت و شهود خود نیز یک خائن است، بقیه شوکه می شوند. خوشبختانه، این چیزی است که او را به رستگاری می رساند.
18 "روز استاد سیاه چال" جان گیبز مایکل ریوز 6 اکتبر 1984
وقتی استاد سیاه چال تصمیم می گیرد استراحت کند و لباس قدرت خود را به اریک می دهد، ونگر دنبال لباس می رود و قدرت های اریک واقعاً مورد آزمایش قرار می گیرد.

19 ”توهم نهایی"
وقتی پرستو خود را در جنگلی گم شده می بیند، ظاهر دختری زیبا به نام وارلا را می بیند. استاد سیاه چال به پرستو می گوید که با پیدا کردن دختر، می تواند راه خانه اش را پیدا کند.
20 «گورستان اژدها» جان گیبز مایکل ریوز 20 اکتبر 1984
پس از پایان صبرشان با ونگر که تلاش آنها برای رسیدن به خانه را خراب می کند، پسرها تصمیم می گیرند که دعوا را برای او بیاورند. پسرها از تیامات، خطرناک ترین اژدهای پادشاهی کمک می گیرند، که به آنها در رویارویی با ونگر کمک می کند و به آنها کمک می کند یک قدم به خانه نزدیکتر شوند.

21 ”دختر ستارگان"
کوثر، پسر منجمی از کشوری دیگر، از ملکه شیطان شیطانی سیریت می گریزد و پسران را درگیر نبرد با خیر و شر می کند. دایانا باید یک انتخاب شخصی در مورد بازگشت به خانه انجام دهد - همنوع خود کوثر یا نجات یک جامعه.

فصل 3

22 ”سیاه چال در دل سحر"
در حالی که در برج تاریکی هستند، پسرها جعبه بالفایر را باز می‌کنند و شیطانی به نام «بی نام» که ارباب ونجر است را آزاد می‌کنند. The Nameless One قدرت های Dungeon Master و Venger را سلب می کند. اکنون آن‌ها باید به The Heart Of Dawn بروند تا قدرت‌های Dungeon Master را بازیابی کنند و در عین حال آتش‌بس را با Venger و Shadow Demon حفظ کنند.

23 ”زمان از دست رفته"
ونگر پرسنل نظامی را از چندین نبرد روی زمین ربوده است و آخرین زندانی او یک خلبان نیروی هوایی ایالات متحده است که جنگنده ونگر فرماندهی می کند. سپس ونگر به جنگ جهانی دوم می رود و یک خلبان لوفت وافه به نام جوزف را اسیر می کند و قصد دارد به او جت ​​جنگنده مدرن بدهد تا جنگ جهانی دوم را به پیروزی محور تبدیل کند، که تاریخ زمین را تغییر می دهد و از تولد کودکان جلوگیری می کند. یوزف جنگ سختی در درون خود دارد بر سر وسوسه ونگر برای تبدیل کردن او به یک قهرمان جنگ، اگرچه ملاقات با کودکان ماهیت واقعی او را آشکار کرد، زمانی که او به طور خصوصی از دستبند صلیب شکسته خود خلاص شد. آزاد شد». از آن ظالم».

24 ”ادیسه طلسم دوازدهم"
استاد سیاه چال به پسرها دستور می دهد تا سنگ آسترا گم شده، طلسم دوازدهم را پیدا کنند، که پوشنده را شکست ناپذیر می کند. ونگر، که طلسم را نیز می‌خواهد، به جنگی دامن می‌زند و ویران می‌کند.

25 ”ارگ سایه ها"
در حالی که پسران از ارتش اورک ها فرار می کنند، در تپه های هرگز پنهان می شوند. شیلا به زن جوانی به نام کارنا کمک می کند که توسط طلسم به دام افتاده است - که بچه ها متوجه می شوند خواهر ونگر و رقیب شیطان است! شیلا با دو حلقه جادویی باید یک انتخاب شخصی داشته باشد: به خانه برود یا کارنا را از نابود شدن توسط ونگر نجات دهد.

26 ”غار پری اژدها"
هنگامی که مورچه های غول پیکر مورد حمله قرار می گیرند، بچه ها توسط امبر، یک اژدهای پری، نجات می یابند. امبر سپس از آنها می خواهد که به نجات ملکه اژدهای پری که توسط پادشاه شرور Varin ربوده شده است کمک کنند. آیا بچه ها می توانند به اژدهای پری کمک کنند و پورتالی پیدا کنند که در نهایت آنها را به خانه بیاورد؟

27 ”بادهای تاریکی"
Darkling یک غبار بنفش ایجاد کرده است که هر چیزی را که در آن به دام افتاده است می خورد و پسرها سعی می کنند از مارتا، فارغ التحصیل تلخ استاد سیاه چال، کمک بگیرند تا هنک را از مه نجات داده و The Darkling را نابود کنند. آیا مارتا به آنها کمک خواهد کرد؟

داده های فنی و اعتبار

سریال های تلویزیونی انیمیشن
زبان اصلی انگلیسی
پایی ایالات متحده
نویسنده کوین پل کوتس، مارک ایوانیر، دنیس مارکس
کارگردان کارل گئورس، باب ریچاردسون، جان گیبس
فیلمنامه جفری اسکات، مایکل ریوز، کارل گئورس، کاترین لارنس، پل دینی، مارک اوانیر، دیو آرنسون، کوین پل کوتس، گری گیگکس، دنیس مارکس
موسیقی جانی داگلاس، رابرت جی. والش
استودیو مارول پروداکشن، قوانین مطالعات تاکتیکی، انیمیشن Toei
شبکه CBS
تلویزیون اول 17 سپتامبر 1983 - 7 دسامبر 1985
قسمت ها 27 (کامل) سه فصل
مدت زمان قسمت 22 دقیقه
شبکه ایتالیایی ریت 4
اولین تلویزیون ایتالیایی 1985
جنسیت فوق العاده، ماجراجویی

منبع: https://en.wikipedia.org/wiki/Dungeons_%26_Dragons_(TV_series)

جیانلوگی پیلودو

نویسنده مقاله، تصویرگر و طراح گرافیک وب سایت www.cartonionline.com